آرمان های فاطمی (س)
نویسنده:
علامه سعادت ملوک تابش هروی
درباره:
حضرت فاطمه
امتیاز دهید
قسمتی از متن کتاب در قسمت اول - آرمانشناسی و آرمانگزینی
آنچه در این رابطۀ ویژه به شدت قابل توجه می باشد آنست که هر انسانی: اولاً به میزان شناختی که از خود و گوهر وجودی خود و پایان امر خود دارد، آرمانی متناسب با آن اختیار می کند:
ثانیاً به میزان ارزش و احترامی که برای خود قایل می باشد، به آرمانهای ارزشمند و احترامبار روی کرده و همان آرمانهائی را می گزیند که ارزش وجودی او را برتر و بیشتر و عزیزتر و شریف تر و غنامندتر سازد؛
ثالثاً به میزان محبتی که به خود و گوهر ربانی خود داشته و مهری که می ورزد، به آرمان مورد نظر خود «دل» می دهد؛
رابعاً به میزان دلسوزی ئی که به خویش و رشد و کمال و غنای وجودی خویش ـ و نه رشد و گسترش داشتنی های برونذات و فناپذیر ـ دارد، در راه تحقق آرمانهای خود عملاً سرمایه گذاری می نماید.
آنچه آمده مؤید آنست که: انسان از روی شناخت آرمانهای هرکسی می تواند دریابد که وی از خود چه شناختی دارد؛
به خود چه احترام و ارزشی قایل می باشد؛
خود را چه مقدار واقعاً دوست میدارد؛
برای خود چه اندازه دلسوزی عملی دارد؛ به هر حال، انسان به دلیل اینکه دارای قدرت «تفکر و تمیز» بوده، نقص و کمال، فقر و غنای وجودی، حرمت و بی حرمتی، زشتی و زیبائی، اسارت و آزادی و... را شناخته و از هم تفکیک کرده و متناسب با فهم خود و شناخت از خود، عوامل و پی آمدهای هر کدام را می شناسد، در جستجوی شناخت آرمانهائی برتر، کارآتر، عزیزکننده تر و... برآمده و بعد، چنانکه تذکر رفت، عملاً به گزینش آرمان و یا آرمان های نهائی اقدام می کند.
برای اینکه مراد منِ بنده از آرمان مشخص تر شود، بطور بسیار فشرده معروض میدارم که:
آرمان مساوی است با آنچه برای نگرشهای فرد «محور» شده و شکلشان می دهد؛
آرمان مساوی است با آنچه برای کنشهای فرد، «محور» شده و شکلشان می دهد؛
آرمان مساوی است با آنچه موضعگیریهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه جهت گیریهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه روشگزینیهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه ابزار گزینیهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه در تکوین عقیده و ایمان ـ نسبت به همه چیز، و نیز در تکوین هویت (صورتِ انسانی ـ ربانی) او نقش تعیین کننده دارد؛
بر مبنای این نگرش و باور، همگونیِ آرمان: مرید و مراد را، امام و مأموم را و امت و نبی را از نظر نگرش، کنش و زمینه های یاد شده، در یک مسیر و جهت قرار داده، آنها را متناسبِ با ظرفیت و استعداد وجودیشان «همرنگ» تواند ساخت.
بیشتر
آنچه در این رابطۀ ویژه به شدت قابل توجه می باشد آنست که هر انسانی: اولاً به میزان شناختی که از خود و گوهر وجودی خود و پایان امر خود دارد، آرمانی متناسب با آن اختیار می کند:
ثانیاً به میزان ارزش و احترامی که برای خود قایل می باشد، به آرمانهای ارزشمند و احترامبار روی کرده و همان آرمانهائی را می گزیند که ارزش وجودی او را برتر و بیشتر و عزیزتر و شریف تر و غنامندتر سازد؛
ثالثاً به میزان محبتی که به خود و گوهر ربانی خود داشته و مهری که می ورزد، به آرمان مورد نظر خود «دل» می دهد؛
رابعاً به میزان دلسوزی ئی که به خویش و رشد و کمال و غنای وجودی خویش ـ و نه رشد و گسترش داشتنی های برونذات و فناپذیر ـ دارد، در راه تحقق آرمانهای خود عملاً سرمایه گذاری می نماید.
آنچه آمده مؤید آنست که: انسان از روی شناخت آرمانهای هرکسی می تواند دریابد که وی از خود چه شناختی دارد؛
به خود چه احترام و ارزشی قایل می باشد؛
خود را چه مقدار واقعاً دوست میدارد؛
برای خود چه اندازه دلسوزی عملی دارد؛ به هر حال، انسان به دلیل اینکه دارای قدرت «تفکر و تمیز» بوده، نقص و کمال، فقر و غنای وجودی، حرمت و بی حرمتی، زشتی و زیبائی، اسارت و آزادی و... را شناخته و از هم تفکیک کرده و متناسب با فهم خود و شناخت از خود، عوامل و پی آمدهای هر کدام را می شناسد، در جستجوی شناخت آرمانهائی برتر، کارآتر، عزیزکننده تر و... برآمده و بعد، چنانکه تذکر رفت، عملاً به گزینش آرمان و یا آرمان های نهائی اقدام می کند.
برای اینکه مراد منِ بنده از آرمان مشخص تر شود، بطور بسیار فشرده معروض میدارم که:
آرمان مساوی است با آنچه برای نگرشهای فرد «محور» شده و شکلشان می دهد؛
آرمان مساوی است با آنچه برای کنشهای فرد، «محور» شده و شکلشان می دهد؛
آرمان مساوی است با آنچه موضعگیریهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه جهت گیریهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه روشگزینیهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه ابزار گزینیهای فرد را افشاء و معین می کند؛
آرمان مساوی است با آنچه در تکوین عقیده و ایمان ـ نسبت به همه چیز، و نیز در تکوین هویت (صورتِ انسانی ـ ربانی) او نقش تعیین کننده دارد؛
بر مبنای این نگرش و باور، همگونیِ آرمان: مرید و مراد را، امام و مأموم را و امت و نبی را از نظر نگرش، کنش و زمینه های یاد شده، در یک مسیر و جهت قرار داده، آنها را متناسبِ با ظرفیت و استعداد وجودیشان «همرنگ» تواند ساخت.
آپلود شده توسط:
allamehtabesh
1395/05/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آرمان های فاطمی (س)